شب قشنگ خدا

« ما «آن» را فرود آوردیم درشب قدر
و چه میدانی که شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه برتر است
فرشتگان و آن روح دراین شب فرود می‌آیند
به اذن خداوندشان از هر سو
سلام بر این شب تا آنگاه که چشمه خورشید ناگهان می‌شکافد! »

خدایا امشب که قران را بر روی سر میگذاریم  کمکمان کن تا ازته دل تورا بشناسیم کمکمان کن....

نمیخواهم حتی لحظه ای رابدون یادت سپری کنم

باران رحمتت را بر همه ی ما ببار

خواهش میکنم

ایام شهادت حضرت علی را به شما مهربونا تسلیت عرض میکنم تو این شبهای قشنگ خدا مارو از دعای خیرتون دریغ نکنید

مهمه خیلی مهمه

ایرانی با رفتن به سایت زیر  اسم اعراب را از خلیج همیشه فارس بردارید

http://www.persianorarabiangulf.com/index.php

سلام مهربونا

دیشب پسرم یه سوالایی پرسید تا حدی جوابشو دادم ولی نتونستم قانعش کنم

کمکم کنید!

ها چی میگفت؟

میگفت:خدا یعنی چی؟

تو از کجا میدونی خدا هست

اگه خدا اینقدر که تو میگی بزرگه چرا اینقدر بدی تو دنیاست

اصلا خدا چطور وقتی دست نداره مارو درست کرده مگه میشه کسی نباشه که خدارو خلق کرده باشه؟

خلاصه تا حدی جوابشو دادم ولی از جوابای من سوال درست میکنه تحویلم میده

شما جوابشو بدید

منتظرما!

ارزش شما چقدره؟

يه سخنران معروف سمينار خود را با بالا گرفتن يك 20 دلاری آغاز نمود.

او از 200 نفر شرکت کننده در سمينار پرسيد : کی اين اسکناس 20 دلاری رو دوست داره ؟ دست ها شروع به بالا رفتن کرد. او گفت : من می خوام اين 20 دلاری رو به يکی از شما بدم. اما اول بذارين يه کاری بکنم.

سپس شروع به مچاله نمودن اسکناس کرد. پس دوباره پرسيد : کسی هست که هنوز اين اسکناس رو بخواد ؟ باز دست ها بالا رفت.

او اينگونه ادامه داد : خب ، اگر من اينکار رو با اسکناس بکنم چی ؟ و بعد اسکناس رو به زمين انداخت و با کفش خود شروع به ماليدن آن به کف اتاق کرد. سپس آنرا که کثيف و مچاله شده بود برداشت و باز گفت : هنوز کسی هست که اين 20 دلاری رو بخواد؟ اما هنوز دست ها در هوا بود.

 سخنران گفت : دوستان من ، همگی شما يک درس با ارزش فرا گرفتيد. شما بی توجه به اينکه من چه بلايی سر اين اسکناس آوردم باز هم خواستار آن بوديد زيرا هيچ چيز از ارزش آن کم نشده بود و هنوز 20 دلار می ارزيد.

خيلی از اوقات در زندگيمون ، ما بوسيله تصميم هايی که می گيريم و وقايعی که واسه مون پيش مياد ، پرتاب ، مچاله و به زمين ماليده می شيم . در اين جور مواقع احساس می کنيم که ارزش خود را از دست داده ايم. اما مهم نيست که چه اتفاقی افتاده يا خواهد افتاد ، به هر حال شما هرگز ارزش خود را از دست نمی دهيد : تميز يا کثيف ، مچاله يا صاف ، باز هم شما از نظر اونايی که دوستتون دارن ارزش فوق العاده زيادی دارين. ارزش زندگی ما با کارهايی که انجام می دهيم و افرادی که می شناسيم تعيين نمی گردد بلکه بر اساس اون چيزی که هستيم تعيين می شه.

مشکلات ولیوان آب

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:

به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند:

50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم

استاد گفت:

من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

استاد پرسید:

خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟

یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.

حق با توست... حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

 

شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.

استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟

شاگردان جواب دادند: نه

پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.

اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.

اشکالی ندارد.. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.

اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.

فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.

به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!

دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.

زندگی همین است


پر پرواز

تمام احساسم را حالا به نظاره نشسته ام

حالا خودم را میان زمین و هوا میبینم

شاپرک ذهنم چه ناشکیب پر میزند به خیالی که هوای تو در ان نیست

تمام وجودم شوق پر کشیدن را از یاد برده

بالم را بسته اند

بی آنکه بدانن پرواز تمام هستیم بود

امروز باز خدا فرصت دوباره ای می دهد

از امروز اغاز بندگی ست

یاد میگیریم انسانیت را به معنای واقعی لمس کنیم اگر بخواهیم

برای لمس وجود بی اتتهایش فرصتی میدهد

میبخشد!

ولی بازهم.......

خدایا کمکمان کن تا ببخشیم

کمکمان کن تا اوج بگیریم

کمکمان کن تا رمضان امسال با هر سال دیگر فرق داشته باشد

 

           در ان هنگام که اشکت می چکد گرم غنیمت دان و ما راهم دعا کن