نام علی

از روز ازل که حق خدایی می کرد

با روی علی جلوه نمایی می کرد

در کار نبی اگر گره می افتاد

 با نام علی گره گشایی می کرد

پدر

مردی دختر سه ساله ای داشت . روزی مرد به خانه امد و دید كه دخترش گران ترین كاغذ زرورق كتابخانه اورا برای آرایش یك جعبه كودكانه هدر داده است . مرد دخترش را به خاطر اینكه كاغذ زرورق گرانبهایش را یه هدر داده است تنبیه كرد و دخترك آن شب را با گریه به بستر رفت وخوابید . روز بعد مرد وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بالای سرش نشسته است و ان جعبه زرورق شده را به سمت او دراز كرده است .مرد تازه متوجه شد كه آن روز ،روز تولش است و دخترش زرورق ها رابرای هدیه تولدش مصرف كرده است . او با شرمندگی دخترش رابوسید و جعبه رااز او گرفت و در جعبه را باز كرد اما با كمال تعجب دید كه جعبه خالی است مرد بار دیگر عصبانی شد به دخترش گفت كه جعبه خالی هدیه نیست وباید چیزی درون آن قرار داد . اما دخترك با تعجب به پدر خیره شد وبه او گفت كه نزدیك به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تا هر وقت دلتنگ شدباباز كردن جعبه یكی از این بوسه ها را مصرف كند
می گویند پدر آن جعبه را همیشه همراه خودداشت و هرروز كه دلش می گرفت درب آن جعبه راباز می كرد وبه طرز عجیبی آرام می شد. هدیه كار خود را كرده بود.

من قدر خود را بزرگتر میدانم که محبت خویش را از کسی دریغ نمایم حتی اگر کسی محبته مارا درک نکند و به خیاله خود سو استفاده نماید من بزرگتر از آنم که بخاطر پاداش محبت کنم یا در ازایه عشق تمنایی داشته باشم بلکه من در عشق خود میسوزمو لذت میبرم بزرگترین پاداشی است که ممکن است در جواب عشق من به حساب آید

10 درس جالب از انیشتین

۱ . کنجکاوی را دنبال کنید :

“من هیچ استعداد خاصی ندارم .فقط عاشق کنجکاوی هستم “
چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می‌کنید ؟ من کنجکاو هستم. مثلا پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد .به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام . شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید ؟
پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.
 

۲ .پشتکار گرانبها است :

“من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی میگذارم”
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند.مانند تمبر پستی باشید ؛ مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید . با پشتکار می‌توانید به مقصد برسید.
 

۳ .تمرکز بر حال :

“مردی که بتواند در حالی که دختر زیبایی را می‌بوسد با ایمنی رانندگی کند، به بوسه اهمیتی را که سزاوار آن هست نمیدهد “
پدرم به من می‌گفت نمی‌توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی .من دوست داشتم بگویم تو می‌توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز .یاد بگیرید که در حال باشید.تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام میدهید.
انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است .
 

۴ .تخیل قدرتمند است :

“تخیل همه چیز است .می‌تواند باعث جذاب شدن زندگی شود .تخیلی به مراتب از دانش مهم تر است “
آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می‌کنید ؟ تخیل از دانش مهم تر است ! تخیل شما پیش نمایش آینده شما است .نشانه واقعی هوش دانش نیست، تخیل است.
آیا شما هر روز ماهیچه های تخیلتان را تمرین می‌دهید ؟اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.
 

۵ .اشتباه کردن :

“کسی که هیچ وقت اشتباه نمی‌کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمیگیرد “
هرگز از اشتباه کردن نترسید .اشتباه شکست نیست .اشتباهات شما را بهتر،زیرک تر و سریع تر می‌کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید . قدرتی که منجر به اشتباه می‌شود را کشف کنید .
من این را قبل گفته ام ،و اکنون هم می‌گویم ، اگر می‌خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می‌شوید را ۳ برابر کنید .

 
 ۶ .زندگی در لحظه :

“من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی‌کنم ،خودش بزودی خواهد آمد”
تنها راه درست آینده شما این است که در “همین لحظه ” باشید .
شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی‌توانید عوض کنید .،بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار است، که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دارید .این تنها زمانی است که اهمیت دارد، این تنها زمانی است که وجود دارد .
 

۷ .خلق ارزش :

“سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید “
وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید،وقت خود را صرف ایجاد ارزش کنید .اگر شما با ارزش باشید ،موفقیت را جذب می‌کنید
استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید، بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد .
تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد .
 

۸ .انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید:

“دیوانگی : انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن “
شما نمی‌توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید ،به عبارت دیگر، نمی‌توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید، و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.برای اینکه زندگی تان تغیر کند، باید خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد.
 

۹ .دانش از تجربه می‌آید :

“اطلاعات به معنای دانش نیست . تنها منبع دانش تجربه است “
دانش از تجربه می‌آید . شما می‌توانید درباره انجام یک کار بحث کنید ، اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می‌دهد .شما باید این کار را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید .تکلیف چیست ؟ دنبال کسب تجربه باشید !
وقت خودتون رو صرف یادگرفتن اطلاعات اضافی نکنید .دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید .
 

۱۰ .اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید :

“اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد”
۲ گام هست که شما باید انجام بدهید .اولین گام این است که شما باید قوانین بازی که می‌کنید را یاد بگیرید ،این یک امر حیاتی است.گام دوم این که شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید .اگر شما بتوانید این ۲ گام را انجام دهید موفقیت از آن شما می‌شود .

 

 



کوروش کبیر
به دنیا زانو نخواهم زد حتی اگر آسمان به کوتاهی قامتم گردد



آن که پیروی  خرد است دل به هوس نمی سپارد

 
 

بدان همواره آنکه برای رسیدن به تو از همه چیزش می گذرد روزی

 
خواهد گذاشت، این هنجار دردناک زندگی است
 
 

هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این

 
نیرو را نیز در خویش بیافرین که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر  
 
شکستی باز هم نامید نشو  چرا که آرام جان دیگری در راه است
 
 

سخنان سودمند را باید نشر کرد مانند افشاندن تخم گندم  ، هر چند آب

 
 و هوا و زمین به رویاندن و بار آوردن دانه ها یاری نکند باز در گوشه و کنار
 
خرمن ، سنبلها و خوشه های معدود سر دهد و خواهد رویید
 
 
 
 

در زندگی هرکس طریق راستی و درستی را بپیماید، زودتر به هدف  

می رسد
 

طوفان های حوادث، اخلاقیات و روحیات انسان را تقویت می کند

 

 چاپلوسی هم گوینده و هم شنونده را فاسد می کند

متن سنگ قبر بزرگان ایران و جهان


متن سنگ قبر پروین اعتصامی

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی ز ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

دوستان بـِـه که ز وی یاد کنند

دلِ بی دوست دلی غمگین است

هر که باشی و ز هر جا برسی

 آخرین منزل هستی این است


متن سنگ قبر فروغ فرخزاد

من از نهایت شب حرف می زنم

من از نهایت تاریکی

واز نهایت شب حرف می زنم

اگر به خانه من آمدی برای من 

ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه

که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم


متن سنگ قبر کورش بزرگ

ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی

می دانم خواهی آمد

من کورشم که برای پارسیان

این فرمانروایی پهناور را بنیان نهادم

بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر


متن سنگ قبر فریدون مشیری
 

سفر تن را تا خاک تماشا کردی

سفر جان را از خاک به افلاک ببین

گر مرا می جویی

سبزه ها را دریاب با درختان بنشین


متن سنگ قبر حافظ

بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود


متن سنگ قبر سهراب سپهری


به سراغ من اگر می آیید

نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من


متن سنگ قبر منوچهر نوذری
 

زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی

چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی


متن سنگ قبر وینستون چرچیل

 
من برای دیدار با آفریدگارم آماده ام

اما اینکه آفریدگارم برای عذاب دردناک دیدار با من آماده باشد چیز دیگریست


متن سنگ قبر اسحاق نیوتون

طبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود

خدا گفت بگذار تا نیوتون بیاید.....

و همه روشن شد


متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)

3.141562353589793238462633862279088

دعای خیر پدر


مرد جوانی ،از دانشکده فارغ التحصیل شد . ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی ، پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود واز ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود . مرد جوان از پدرش خواسته بود که

برای هدیه فارغ التحصیلی ، آن ماشین را برایش بخرد . او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد . بالا خره روز

فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اطاق مطالعه خصوصی اش فرا خواند و به او گفت : من از داشتن پسر خوبی مثل توبینهایت مغرور وشاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم . سپس یک جعبه به دست او داد . پسر

کنجکاو ولی نا امید، جعبه را گشود ودر آن یک انجیل زیبا ، که روی آن نام او طلا کوب شده بود ،یافت . با عصبانیت ،

فریادی بر سر پدر کشید و گفت : با تمام مال ودارای که داری ، یک انجیل به من می دهی ؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت

وپدر را ترک کرد . سالها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد . خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده .

یک روز به این فکر اقتاد که پدرش ، حتما خیلی پیر شده وباید سری به او بزند . از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود.اما قبل از اینکه اقدامی بکند ، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی ازاین بود که پدر تمام اموال خود را به او بخشیده است . بنابراین لازم بود فورا خود را به خانه برساند وبه امور رسید گی نماید . هنگامی که به خانه پدر رسید ، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد . اوراق وکاغذ های مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود ودر آنجا ، همان انجیل قدیمی را باز یافت در حالی که اشک می ریخت انجیل را باز کرد وصفحات آن را ورق زد وکلید یک ماشین را پشت

جلد آن پیدا کرد . در کنار آن ،یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت ، وجود داشت . روی

برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود وروی آن نوشته شده بود :تمام مبلغ پرداخت شده است .

چند بار در زندگی دعای خیر فرشتگان و جواب مناجاتهایمان را از دست داده ایم فقط برای اینکه به آن صورتی که انتظار

داریم رخ نداده اند

باعشق تقدیم به مادرم

 

کودکی که اماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید (( می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید

اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به انجا بروم)).

خداوند پاسخ داد از میان بسیاری از فرشتگا ن من یکی را برای تو در نظر گرفته ام .

او در انتظار تو است و از تو نگهداری میکند.

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه

کودک گفت: اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن واواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی است.

خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت اواز خواهد خواندو هر روز به تو

لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد.  

خداوند او را نوازش کرد وگفت که فرشته تو زیباترین وشیرین ترین

 واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد.

 وبا دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک با ناراحتی گفت :وقتی می خواهم با شما صحبت کنم چه کنم؟

خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت :فرشته ات دستهایت را

 کنار هم می گذاردو به تو یاد می دهد چگونه دعا کنی.

کودک سرش را برگرداند وپرسید :شنیده ام در زمین انسان های بد هم زندگی می کنند.

چه کسی از من محافظت میکند؟

فرشته ات از تو محافظت می کند حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.

کودک با نگرانی ادامه داد:اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود

خداوند لبخند زد و گفت فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت

 خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد مرا

خواهد اموخت گرچه من همواره در کنار تو خواهم بود

در ان هنگام بهشت ارام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد . کودک می دانست که باید به زودی سفرش را اغاز کند.

او به ارامی یک سوال دیگر از خداوندپرسید:خدایا اگر باید همین الان بروم لطفا نام فرشته ام را بگویید.

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد :نام فرشته ات اهمییتی

 ندارد به راحتی می توانی او را مادر صدا کنی.

روزت را ای یگانه نوع آفرینش هستی پاس میدارم و آرزوی سلامتی و پایداریت را در کنار همسر مهربانت دارم

                                        

                      همیشه سایه و تاج سرمان باشید